Monday, April 09, 2007

Second me

وقت زیادی باقی نمانده
شمارش معکوس
پنجاه دقیقه تنهایی های شبانه
پشت قفل در
خاموش شدن چراغ همسایه
و تردید همیشگی وجود چشمهایی که تو را در تاریکی می پاید
قطرات درشت عرق
و شنیدن صدایی دور که می گفت چه روزهایی رو دارم از دست می دم
سیزده دوازده یازده
استریپری در کار نیست
و نه قوطی های خالی که با نخ کشیده می شود
مروارید های صورتی
Something Borrowed
ام می شود
حریر زرتشت
Something New
و تو که دوری
تو
Something Blue
ام باش
تو که از همه آبی تری
.

9 comments:

Anonymous said...

عزیزک مهربونم... بدان که تو لایق بهترینهایی و همه چیز برایت بهترین خواهد بود این را می دانم!!! تویی که با هر خنده ات و با هر سخنت به روزهای اطرافیانت عشق و شور هدیه می کنی می دانم که زندگیت سرشار از عشق و شور خواهد بود... خوشبختیت آرزوی هر لحظه ام است تا ابدیت...

Anonymous said...

:XXXXXXXXXXXXXXX
koja budiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii in hame modat?nemigi inja kasaie hastan ke az nabudanet degh mishan?

Iranian idiot said...

نوشته های اینجا خیلی رمزالود شده
همه اش هم مخاطبش یه نفره.
I feel like I dont belong


کامنت های سانجون برام کلیشه ایه! تو چطور؟

roni said...

آبیش من بودم
به تماشای آبهای سپید، چشمم را بستم
ساری گلین را شنیدم
شمعهایی را که روشن کردی دوباره روشن کردم
چشمم را باز کردم تا بهتر ببینم
ولی اتاقم تاریکتر از همیشه بود

Anonymous said...

همه چيز داره سريع اتفاق مي افته اما مطمئنم كه خوبه

Anonymous said...

man faghat dar beyne ranghayi ke har saniye barayam miszada dasto pa mizanam..man in roozha kheili gomam

Anonymous said...

my bluest blue!

Tasvir Yek Zan... said...

آدم همیشه فکر می کنه که وقت داره همیشه فکر می کنه که همه چی هست همون طوری که بود اما وقتی که یه کمی این ترکیب جابجا میشه می فهمه که همه این افکار تو سرش چه پوچ بودن چون الان چیزی پیش اومده که همه اینها رو بهم ریخته و اون بالا نشسته پس استفاده کن قبل از اینه شمارش معکوس واقعی شروع بشه

Shine said...

test