Wednesday, December 31, 2008

سرما در سرما ، گرما در گرما ، زن در اتاق

زنِ فراموش شده
تو که تنهایی هایت را به تنهایی سپری می کنی
تو که نادیده تر از همیشه ای
در کجای این هیاهو ، در کجای این سکوت
به رسم همیشگی "عروسی مردگان" اَت
کجا بیابمت
تو که منی و بی منی
تو که آواز قلبت نشنیده می ماند ، تو که درمانده و در راه مانده ای
در کجای غربت دائمت بیابمت
زنِ فراموش شده
تو که اشکهایت ارزان است و دستهایت بی انتها
چرا صدایت نمی کنند...
.

Tuesday, December 23, 2008

JEOPARDY

من یک آچار هستم برای باز کردن پیچ ها
من یک نخ سیگار هستم برای آرامش میان اشک ها
من یک اپیزود فرندز هستم برای حوصله سر رفتگی ها
من یک "داکتر نوز آل" هستم برای سر در گمی ها
در سایر موارد من داخل کشو به سر می برم
.