همه چیز از فرق سرش شروع شد. از یک خارش عجیب در انتهایی ترین نقطهء بالای سرش. پوست سرش رفته رفته برجسته شد و یک روز هشت انگشت از بالای سرش زد بیرون. کم کم سرش شکافت و دو تا دست بیرون آمد و همینطور که آرام آرام بدنش را به دو نیم می کرد، موجود سرخ و زشتی از داخلش بیرون زد و وقتی کاملاً بیرون آمد، آدمِ دو نیم شده را برداشت و انداخت توی سطل. از حالا به بعد او حکومت می کرد....
Tuesday, March 03, 2009
Devil Inside
Labels:
Real Sense,
داستان که چه عرض کنم
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
20 comments:
كاش سياه بود ، اونجوري تجسمش برام شيرينتر از الآن ميشد
باید زودتر می زد بیرون
حالا که اون اومده بیرون ، دو تا دست دیگه شروع به رشد می کنن که مالِ اون آدم قبلی هستن . من که نذاشتم اینا که مالِ قبلیان زیاد رشد کنن ، بقیه رو نمی دونم
من مي گم تمام اين خانوم هاي شيرين و دوست داشتني زماني همشون كرم ان يا كرم دارن (مثل هموني كه سيفيت هم توي فيس بوكش نوشته بود ديروز پريروز!!) بعدش پروانه مي شن!!!
آخه آدم چقد منتظر بشه يه كرمي پروانه بشه يا همون شيطون شما بعضي هاشم اصلا نشن! والا...
راستي من واسه حاچ! خانم بازي هايي كه پايين افاضات كرده بودي كلي كامنت داشتم اما اين بلاگر نمي دونم چطور شده 4 روز هفته كانكشن تايم آوت ميده اصلا نمي تونم اكسس كنم! فقط بلاگ ها برام باز ميشه. نه كامنت دوني ها، نه داشبورد خودم... مسخره است! تو هم همين مشكلو داري؟
EVIL-oution
چه خوب که از سر اومد بیرون دیگه دل درد نگرفتم
چه خوب که از سر اومد بیرون دیگه دل درد نگرفتم
آره ، خودم هم موهام اِنقد سیخ شد که کند
اون بالاش نوشتم ماله کیه(بهرام)
آهنگش رو بشنوی دیونه میشی
تازه همين پريروز يوم الله شد. ايشالله سال ديگه براش انيورساري ميگيريم. يك دوست جالب پيدا كردم. شايد بعدا بيشتر توضيح بدم. راستي لينكت هم كردم. اسم لينكت رو ببين اگر خوشت نيومد بگو عوضش كنم.
جالب بود
وقتی می آید ، بعد دوباره آن قدر می خارانمش که دوباره بشکافد.
ما حکومت موجود جدید رو پذیرفتیم یا اون آدم یا موجود قبلی پذیرفت؟ انگار کسی اعتراضی نداره!!! یا به قبلی عادتی نداره!!! موضوع ترسناکه.
سلام. مرسي از تعريفت. ولي اشتباهت اينه كه فكر كردي اينو براي محبوبم نوشتم. اينو براي محبوبي نوشتم كه ميدونم اينجا رو ميخونه.
و این تکرار تکرار بود.
---
من می آیم.زود
wow its amazing...
می دونی یاد اون طرح های قدیمی ایرانی افتادم که نیمی آدم نیمی شیلانه و آدمه داره به دیو می جنگه
ا.نچا (هم توی طرح شاه خحامنشی ... هم طرح های اصفهان عباسی ) ادم غالب می شه
ولی اینجا دیو
دیوونه بود خوشم اومد
I tried to get my devil rule but guess he is too weak these days ;)
و در دل هر شیطانی شیطانی دیگر نهفته است
قوی تر و بی صدا تر و مرموز تر
و این ترنم مسموم را پایانی نیست
و هیچ آینه ای نمیتواند هزارمین بعد ناشناخته را به ما نشان دهد. و تنها امیدمان شاید به فرشته ای محصور شده در دل شیاطین باشد. با بال هایی بسته و بیتاب باری پرواز
دلم را میلرزاند غرش خودم در درونی ترین هسته... آن جایی که هرگز به آن دست نخواهم یافت
فیادی میشنوم
روزی خواهم گفت که آن چیست...
تکبیر بالاخره این کامنت دونیه شمو باز شد
هی رفتم هی اومدم هی ارور داد هی قاطی پاطی شد همه چی... بعد از مدتها این کامنت دونی رخصت داد و باز شد ... چششش نزنم البته
همه چیز... نقطه ی شروع همه چیز.. اون فرق سر
Post a Comment