هفتاد و پنج سال پیش از این، کولی قرمز پوش گیس سفیدی، کلیدی به من داد و گفت بگشا. هرگز توضیحی نداد و اشارهای نکرد. هفتاد سال به فرو کردن کلید در سوراخها گذشت. پنج سال است که کلید را قورت داده ام. کولی هم حتما تا الان مرده... گور پدرش
Monday, April 12, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
5 comments:
فوق العاده ست این چند تصویر
salam shabname aziz
modtha bood
donable bloget migashtam khoshalam ke baz dobare belogeto mkhonam
va mesle hamishe az khoondanesh lezat mibaram
shad bashi hamishe va dar panahe khoda.yousef
حالا نمیدونم فوق العاده است یا نه
ولی کلید نمباید دست شما میبود.
Hey you! :)
Glad to find your blog Shabnam! I'll follow you here.
And about your post; no one has the right to give a key to someone without hinting on where the lock is. That's just... torturing. so Goore Pedaresh. :)
به نظرم تا بوده همین قرار ها بوده و همین اکیپ ها که بی هیج دلیلی از هم پاشیدن و فقط یه خاطره ی خیلی دور ازشون مونده که حتی به راست بودن اون خاطره هم نمیتونی اعتماد کنی ...
Post a Comment