Monday, August 13, 2007

The Grass Was Greener

همه چیز از برگ سبز شروع می شه
برگ سبز
برگ سبز سبز
رگ های شقیقه و طپش مردمک ها... ساعت یک و ده دقیقه... جمعیت محو شده و سکوت شب... صدای ناله هژبر و گربه نر خانم دکتر... از اون لحظاتی که "بی خیال این عشق محال" و
"High Hopes"
هردو یه جور خلسه میدن. صد سال می گذره و ساعت یک و ده دقیقه است... چهار قدم جلوتر روی میز چوبی ساعت نه و پانزده دقیقه است... فرقی هم نمی کنه...
حوله حمام آویزون به در کمد که شبح کابوسهای شبانمه ، امشب یه پیله ابریشم...
ساعت یک و ده دقیقه است یا نه و پانزده دقیقه.... دوباره سکوت.. دوباره صدا.. دوباره باریکو ... دوباره ابریشم... دوباره
Soie
"رنجی شگفت انگیز است
مردن از غم غربت عشقی که هرگز با آن نخواهی زیست"
آله ساندرو
برگ سبزم... سبز برگم...
.

7 comments:

roni said...

برگ سبزیست تحفه درویش
چه کند بینوا همین دارد

"د"بده

ShaDow said...

age sabzam age jangal...
age tanpushe bolande har derakhtam....http://www.myplanet.blogfa.com/

Anonymous said...

kheili jaleb bood
Siavash_nice2005 ! ! !
in Id man hast addam kon baham harf bezanim

Anonymous said...

kheili jaleb bood
Siavash_nice2005 ! ! !
in Id man hast addam kon baham harf bezanim

Anonymous said...

زيبا،بي پروا و پر ز تنهايي بود
سعي ميكنم همه نوشتهات رو بخونم...

Anonymous said...

http://www.loners.blogfa.com

Anonymous said...

mordan az ghame ghorbate eshghi ke hargez ba an nakhahi zist

in marekas marekas. jensiyat-e-gomshodeh