Thursday, January 29, 2009

too late , too damn late,....

همین الان و درست در همین لحظه اتفاقی برام افتاد که چنان حالم بد شده و دستام می لرزه که هر کلمه رو چند بار اصلاح می کنم. برای اولین بار با این ماسکِ فِیکِ مسخره ، همین آی دی
MyOwnNothingness
به یاهو مسنجر لاگ این شدم. اولین بار بعد از این همه سال. و اونجا ، اولین آف لاین چی دیدم

aii_np has added you to his friend list
با این پیغام
salaam , man ali hastam , rephrased

علی... همانکه هر روز می خواندمش ، همانکه بیشتر از دو سال است که دیگر نیست، همانکه دیر دیدمش ، همانکه هرگز با او حرف نزدم ، چرا اینقدر دیر.........؟ گریه امانم نمی دهد

11 comments:

Bingala said...

too late for who??? him or you??

Shine said...

Maybe for me , I don't know , maybe it was a good thing I didn't see it , maybe it would be harder to accept his death if I knew him in person , I don't know.....

Bingala said...

!!!!!!! he did actually die!!!!!! naturally or virtually that is???????? damn time is a murderer :(

p.s: your English skills are praised by this individual :)

Artless said...

راه های زیادی برای ما ساخته شده و یا از قبل وجود داشته است تا اگر یکی از آنها نشد ، دیگری را امتحان کنیم. پس دیر نشده ، فقط راه دیگری امتحان نشده است ...

Anonymous said...

گاهی چقدر زود دیر می شه... و چقدر ناراحت کننده هست...

Anonymous said...

گاهی چقدر زود دیر می شه... و چقدر ناراحت کننده هست...

Anonymous said...

hey

Anonymous said...

20 mins
frozen in front of ma PC
Alice's on da loop
faaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaak

Artless said...

من اطمینان دارم هر چه که می توانستی کرده ای و اینها مثل دیدن عکسهای یادگاری است ، با پاسخ سلام شاید کمی بیشتر قصه می خوردید اما مطمئن باشید چیزی دیر نشده و او هم جایی نرفته...

Anonymous said...

خودتو ناراحت نكن ژوكر اين اعتقاد رو داره كه اگه بخواد بشه ميشه اگه نخواد نميشه تو فقط خودتو نباز اين از همه چيز مهمتره عزيزم.شادباشي

Anonymous said...

bah! ajab moghei ham man oomadam!