Sunday, May 03, 2009

برمی گردم

شاید روزی که مرحمی ، دارویی ، مُسکنی بر روی زخمهایم........ پمادی ، بتادینی ، چسب زخمی ، فوتِ خنکی حتی... نه؟ به درک! برمی گردم

16 comments:

بیش فعال said...

بسی حال بردیم از این پست دی (هم به معنای دیشب و هم به احتساب دونقطه)

hidden said...

اخی بالاخره نوشتی :)

Bingala said...

Betadin ruye zakhme baaz nasj ro az beyn mibare ;)
---
Fooooooooooooooooot
---
Betadin, foote khonak, chasbe zakhm, pomad o gheire mifrooshim!! Betadin, foote...

ندا said...

شما برگرد مرحم زخماتم با من

Holy Killer said...

...

سین said...

بهترین برگشت !

امید said...

برگرد که امدنت.. بودنت خوش است عزیزم

neda mone said...

YAY! Look who is back!

دخترو said...

بودنت رو عشقه:)

امیر افشاریان زیژخک said...

شرحه شرحه سینه ام
زین همه دود و درد


شاید هم
زخم

Anonymous said...

marhami..... chasbi ...... choni..... namaki.. zakhmi.....

khodet ta hala budi ?

sar be man bezan
http://caramel.blogfa.com/

Anonymous said...

marhami..... chasbi ...... choni..... namaki.. zakhmi.....

khodet ta hala budi ?

sar be man bezan
http://caramel.blogfa.com/

Iranian idiot said...

خوشحالم كه صحبت هام در مورد دوباره نوشتنت نتيجه داد بالاخره!!

Unknown said...

برگرد ... که نبودنت نماس اسید است با پوست آدمی !!!إ

ایمان.الف.خلیفه said...

شاین عزیز.خیلی وقت است به من و مانوئل و پ سر نزده ای. لینکت را گذاشتم توی بلاگ تا مدام بیایم. پست قبلیت را دوست نداشتم اما پست"شیطان درون" خیلی نزدیک به مضمون یکی از داستان های منه که در غالب مجموعه داستانی به نام "زمستان شتر" چند وقت دیگه منتشر می شه.

مرینو said...

نجات یافتم..
خوشحالم که اومدی ، این همه وقت کجا بودی خب؟!:(:)