Wednesday, January 25, 2006

دارکوب کوچولوی من

دارکوب کوچولوي من..... اون موريانه ها رو نمي خورد... اون شيره تنم و مي مکيد.... شيره برگهامو... شيره ساقه هامو...... دارکوب کوچولوي من....اون نمي دونست... اون هيچي نمي دونست... وقتي مردم ، دارکوب کوچولوي من گرسنه موند.... دارکوب کوچولوي من رفت رو درختاي ديگه.... درختايي که بهش فقط موريانه مي دادند.... درختايي که شيره شونو به هيچ دارکوبي نمي دادند.... دارکوب کوچولوي من هميشه دلش براي شيره تن من تنگ مي شه......
.

23 comments:

Anonymous said...

man dirooz ie darkoob didam dasht az ie derakht harf mizad bagheie darkooban maskharash mikardan
ama oon zaeef bood lagharam shode bood
hala shenakhtamesh

Anonymous said...

دارکوب! یه پرنده کاملا نا شناخته!

roni said...

خوب شد آدرس منو بهش ندادی! حتی موریانه هام از اینجا رفتن

Hamid said...

That was just magnificent Shab ....
sometimes I cry with your posts !
keep on going

Anonymous said...

تنت چي؟؟؟............درد داره نه؟؟؟ميخواد داركوب بياد با نوكش بهش يه حالي بده نه؟؟؟

H.E said...

درختی درخته که به ضربه های نوک دارکوب عادت داشته باشه

roni said...

And This Is The Rule:
Some of them want to use you
Some of them want to get used by you
Some of them want to abuse you
Some of them want to be abused.

Anonymous said...

bloodsuckers never leave

Anonymous said...

to chi delet barash natangide?

Anonymous said...

che darkoobe nafahmi !

Anonymous said...

كاش چيزي براي بخشيدن باقي مونده بود...

Anonymous said...

Dostam weblogam bachame dige,nakone fek kardi khodam maman shodam;))

Anonymous said...

مثل اينكه خبر نداري...
داركوب تو از غم فراغ مرد...

Anonymous said...

افتخار ما، توانايي خلل ناپذيرمان در گام برداشتن و حفظ تعادل در سنگلاخها نيست
و خم به ابرو نياوردن و زمين خوردن را انکار کردن.
آنچه مارا شادمان مي کند
آن است که رنج هيچ افتادن تا ابد نمي ماند.
از پس هر افتادني، برخاستني ست
منعطف،
شادمان،
اميدوار.
در پاي خراشي اگر مي ماند
و اشکي در چشم،
تاب تجديد شدني زانوانمان است
و تصوير فرداي روشن در چشمانمان
که چيره مي شود

بي هراس از زمين خوردني دوباره.

Anonymous said...

سلام.خیلی وب خیلی قشنگی دارین...خیلی خوشم اومد...امیدوارم که شما مثل آرشیو داشته باشید...تموم که شد نظر کلیم رو می گم...خوش باشید و موفق...

Anonymous said...

ببخشید سرس قبل اشتباه نوشتم.کامنت قبلی مال من بود...

Anonymous said...

عزیز.شروعتون هم تموم شد.نوشته های قشنگ ولی غمگینی دارید.دلم گرفت...نمیه پر رو ببینید.یادتون نره 27 سالتون.بخاطر داشته باشید که زندگی همیشه زیباست.فقط کافی زیبا ببینی.کار سختی نیست.اگه باشه هم بعدش لذتی داره که همه چی رو فراموش میکنی...امیدوارم که پست بعدیتون شادتر باشه.راستی این آدزسه وب خودمه.خوشحال می شم که کامنت سبز تون رو ببینم...خوش باشید و موفق...

Anonymous said...

hey.. jOoje kuchulu... chera up nemikoni??
you're fine??

Anonymous said...

up nemikoni?

Anonymous said...

nemitoonam

Anonymous said...

ooooooooooof ... mibinam ke joft linkaro gozashti :D

Anonymous said...

شاينی جونم! منم از يافتنت ذوقزده شدم!! کجايی؟ چطوری؟ برام ميل بده...من زندگیم همونه که می دونستی...بوس

koooootah said...

یه درخت مهربون یه مدتی به دارکوب تشنه پناه داد.سرپناه شد.خستگی هاش رو جلا داد