Monday, February 09, 2009

That's the way it goes

بگذارید ببینم، بله، درست ساعت هشت و دوازده دقیقه صبح روز سه شنبه بود که ساحره کوچک متوجه شد چوب دستی اش درست کار نمی کند. ماجرا از این قرار بود که هنگامیکه ساحره از خواب بیدار شد و چوب دستی اش را به سمت دمپایی روفرشی هایش تکان داد، یک لنگه از آنها از انتهای اتاق پرتاب شد و درست به پیشانی اش خورد
ساعت پنج عصر همان روز، ساحره بعد از گذراندن یک روز پر دردسر، شامل حوادثی چون پاشیدن آب جوش کتری روی سقف، سبز شدن هویج ها به جای رنده شدن و تبدیل حوله حمام به یک کلاف نخ، متوجه شد که نخیر! چوب دستی دیگر اصلا کار نمی کند
صبح روز چهارشنبه، ساحره از آنجا که هیچ جای معتبری برای تعمیر چوب دستی سراغ نداشت و خوب دایاگون اَلی هم که زاییده ذهن خانم رولینگ بود، در یک کلاس آزاد شعبده بازی ثبت نام کرد تا حداقل بتواند جلوی در و همسایه حفظ ظاهر بکند
ظهر روز پنجشنبه بود که ساحره ناچار شد برای برآورده شدن خواسته هایش همان کاری را بکند که سایر مردم می کردند: دعا
همان روز در گوشه ای از آسمان هشتم، فرشته قدبلندی پکیج ارسالی از ساحره را دریافت کرد و پس از بازرسی کامل، در ویتینگ لیست قرار داد


پ.ن. خواهرم، کورونا، می درخشد!

16 comments:

Anonymous said...

شما درمسافرت هم قلم در دست دارید بسیار عالی!

Corona said...

ساحره ها هم تواناییشون یه حدی داره. چه خوب که خودش به این مسئله آگاه بود.
بهش بگو صد بار بگه: ثم بک ... ایشالا گره از کارش باز میشه

سین said...

چقدر الآن تصمیم گرفتم که دوباره هری پاترها رو بخونم ! یه چیز دیگه : چیزی که تو سرم میگذشت موقع نوشتن اون متن این بود که نه اصلن هم اشتباهی در کار نبوده و لول همونیه که گفتی . اما اعتراف میکنم که اگه فکر کنیم که اشتباه فرستاده بود چقدر اون دو تا مرد با هم توفیر میکنن .چقدر جمله بندی و اینام بد شد ، تابلو ه که من دو روز دیگه کنکور دارم ؟

Anonymous said...

دلم سوخت واسه ساحره ی بیچاره...

Anonymous said...

hard to trick the experts ;) that post was originally thought in persian :">
---
brb with the next comment for your post after these messages... ;)

Anonymous said...

خوب و بد آمیخته به هم! یه کم پیچیده است..

Anonymous said...

agar sahereye aziz priority package ersali ro rooye high set mikard miraft avale list ;-)

Anonymous said...

دفعه های قبل که اومدم اینجا جون کندمو هر دفعه نشد کامنت بذارم.
لینکت میکنم

Anonymous said...

دفعه های قبل که اومدم اینجا جون کندمو هر دفعه نشد کامنت بذارم.
لینکت میکنم

Anonymous said...

ساحره کوچولو گناه نداشت. ساحره کوچولو باید میدونست که همه ی چیزای خوب و عجیبی که معلوم نیست از کجا اومدن یه روزی نتموم میشن.

ساحره کوچولو باید میدونست که وقتی کم کم بزرگ شه همه چی عوض میشه.

ساحره کوچولو یه روزی تنها یمشه و شاید آرزوش که تو لیست انتظار گذاشته شده سال ها بعد برگرده
اونم با یه مهر "بازگشت"ه

Anonymous said...

من جم شده؟ یه این پست یه جیزی رو ته روحم دست کاری میکنه. نمیتونم پیداش کنم.

کلافم

Anonymous said...

!!!ما عاشق ِ فرشته های قد بلند میباشیم

Bingala said...

A pray for the prey :)
---
Wizards don need God due their wand then?? ;)

Bingala said...

A potter fan.
A non believer without a wand ;)
"Let there be Love"
---
P.s: there are other things u never read in the book but one would wonder how they had s*x, took showers... ;)

Bingala said...

God forbid!! Germany!!?? nah ;)
---
I was half shocked, half amazed! and then totally laughing inside!! I had just one line in my mind " IMPROVE YOUR ENGLISH "!

Anonymous said...

فعلا بمونه تو کفِ ویتینگ لیست تا اونجاش پاره شه